تولد
بعد مدتها
سلام عشق مامان نفسم ببخشید این بار خیلی دیر به وبلاگ سر زدم این قدر اتفاقات جور باجور افتاد که اصلا همه چی یادم رفت 27شهریور خونه عمو عرفان بودیم که داشتی بازی میکردی یه دفع افتادی دستت شکست کلی بیمارستان دکتر همشون می گفتن باید عمل بشه بلاخره 29شهریور ساعت 9شب بیمارستان گلسار دست کوچولوی تو رو عمل کردن وای مامان وقتی تو رو داشتن میبردن اتاق عمل اینقدر گریه کردی وای مامان از حال روز من نپرس تو رفتی اومدی عمر من نصف شد الانم دستت خیلی بهتر راستی مامانی من از 25 دی دیگه سر کار نرفتم دوست داشتم بیشه ناز گلم باشم خیلی خوشحالم تو هم خیلی خوشحالی هر چند وقت یک بار از من می پرسی دیگه سر کار نمیری الان تو خوابیدی بیرون هم د...
نویسنده :
tahere
11:16